جواب ازمايش غربالگري
سلام مامان جون،خوبي؟ديروز با بابايي رفتيم جواب ازمايشو گرفتيم،وقتي اومدم خونه ديدم از هيچي سر در نميارم،خلاصه از نگراني انقد گريه کردم،تا بابايي گفت پاشو بريم پايين خونه مامانمينا،ازشانس ما تو اين هواي سرد هم گاز قطع شد،خلاصه هرکي يه پتو کشيده بود روشو و نشسته بود،همه خونه ي ماماني بوديم،:من،بابايي،عمه،عمومرتضي،عمو اسماعيل،زن عمو زهرا،ماماني و اميرعلي شيطون،البته مامان جون تو هم بوديا اما فقط پيش خودم بودي،ايشالا تا چند وقت ديگه به دنيا مياي و ماهم سه نفره ميشيم،فقط يه قولي به مامان بده،قول بده که حالت خوبه خوب باشه،اخه ماماني ديگه طاقت دوريتو ندارم.
راستي امروز يه برف خوشجل هم اومد،اميرعلي و مامانش رفته بودن تو پارکينگ برف بازي کردن،اميرعلي هم هي ميگفت اکرم زن عمو پس کي شيکمتو ميبري تا ابجي حلما بياد باهاش برف بازي کنم،قربونش برم که انقد شيرين زبونه،راستي مامان جون امروز ميريم خونه مامان ماماني،اخه دوباره گازمون قطع شده و الان که دارم واست اينارو مينويسم رفتم زير پتو،قربون قد و بالات برم که الان حدود 150گرم وزنته