روز برفي و ليز خوردن مامان
سلام دخمل نازم،خوبي؟راستش مامان جون ،من يه عذر خواهي بهت بدهکارم،روز دوشنبه که از خونه ي ماماني داشتم ميرفتم دکتر ،با اينکه ماماني خيلي گفت اکرم مراقب باش رو برفا ليز نخوري و اينکه من کلي با احتياط راه رفتم،چشمت روز بد نبينه وقتي رسيدم سر کوچه تققققققققق خوردم زمين،خخخخخخ،خلاصه با کلي ترس و دعا کردن که دخملم چيزيش نشده باشه رسيدم جلوي مطب ساعت حدودا 8بود ،پسرخاله ي مامان و خانومش هم اونجا بودن اخه اونا هم يه دخمل دارن که از تو 10روزبزرگتره،خلاصه تو اون سرما حدودا نيم ساعت وايساديم تا منشي تنبل خانوم دکتر بياد،وقتي در مطبو باز کرد من فوري رفتم دستشويي تا خيالم راحت شه که توچيزيت نشده،بعدم رفتم پيش خانوم دکتر،تا رو صندلي نشستم گفتم خانوم...
نویسنده :
مامانش
13:31