حلماخانومحلماخانوم، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

ني ني من

پايان انتظار

1392/8/24 0:17
نویسنده : مامانش
121 بازدید
اشتراک گذاری
سلام عزيزدلم،نميدوني چقد خوشحالم که بالخره اومدي تو دل مامان،قربون امام حسين و علي اصغر برم که حاجتمو دادن،ميدوني چجوري فهميدم؟شب عاشورا خونه ي خاله ي من بوديم،دخترخالم گير داد که به دلم افتاده مامان شدي،خلاصه شب ساعت هشتو نيم با دايي يونس و دخترخاله مامان رفتيم بيبي چک خريديم،کلي تو ترافيک پشت دسته مونديم و ساعت نه و نيم رسيديم خونه،دو تا دخترخاله هامو فائزه که بارداره و الهه اومديم توحياط که برم دستشويي،منم همش احساس ميکردم دارم پريود ميشم خلاصه بعد کلي شوخي رفتمو تستو انجام دادم و درکمال ناباوري ديدم که بعلههههههههههه،مثبته،جيغ کشيدم تو دستشويي،دخترخالمم که هول شده بود بيبي چکو ازدستم گرفت ودر دستشوييرو ازپشت بست منم موندم اون تو تا بعد اومد درو باز کرد،انقد ذوق کرده بود،همه بوسم کردن ، خلاصه دوتا دخترخاله امو فائزه يه شيريني توپول ازمامان بابام گرفتن،واااي انقد شب خوبي بود،همه خوشحال بودن،خدايااا هزارمرتبه شکرت،روزعاشورا هم نذر کردم و به گهواره علي اصغرپول بستم
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ني ني من می باشد